نگارش علمي : در نگارش علمي هر لفظي در معناي روشن و حقيقي خود است. نوشته هايي که نگارش علمي دارند ، صريح ( = واضح ) دقيق ، گويا و بي ابهام است. در نگارش علمي آرايه ها و زيبايي هاي ادبي ديده نمي شود.
نگارش ادبي : پيام نوشته به طور غير مستقيم است ، واژه ها در معناي واقعي خود قرار ندارند. در اين نوشته ها از آرايه هاي ادبي بهره برده مي شود. در نوشته هاي ادبي نويسنده از آرايه ها ي ادبي براي توصيف و بيا ن عواطف و احساسات دروني بهره مي گيرد.
مثال : خورشيد مي تابد. ( زبان علمي )
مثال :سيمرغ آسمان بال نور گستر خود را مي پراکند. ( زبان ادبي )
نکته طلايي : در زبان علمي " سرو "نام درختي است، " لعل "جواهري قرمز رنگ است و "سنبل "نام گلي است؛ حال آن که در زبان ادبي " سرو" بر قا مت راست و کشيده ، " لعل " بر لب و "سنبل " بر موي تابدار دلالت دارد.
* تلميح : شاعر يا نويسنده ، گاهي براي زيبا تر ساختن سخن و تاثير گذاري بيش ترِ آن ، به اشاره و غير مستقيم از آيات ، روايات ، احاديث ، داستان ها و رويداد هاي مهمّ تاريخي و . استفاده مي کند. به اين زيبايي سخن تلميح گويند.
* کلمات قصار ( ضرب المثل ) جملات کوتاه و پر معني را کلمات قصار گويند. کلمات قصار ، فشرده و خلاصه ي افکار و انديشه هاي بلند هستند. ضرب المثل ها ، کوتاه و بسيار تاثير گذارندو به راحتي در ذهن ماندگار مي شوند. مثال : گر صبر کني ، ز غوره حلوا سازي. مثال : يک دست صدا ندارد. مثال : هرکه بامش بيش ، برفش بيش تر.
* تشبيه : ادّعاي همانندي بين دو يا چند چيز را گويند که به علّت شباهت مشترکي دارند.
کتاب همچون غنچه اي پر از برگ است. فروغ صبح دانايي کتاب است.
* علايم نگارشي
علايم نگارشي چيست ؟ به مجموعه ي نشانه هاي نگارشي گفته مي شود که ما را در درست خواندن و درست نويسي ياري مي دهد.
1- نقطه 1- در پايان جملات خبري مي آيد. 2- پس از هر حرفي که به صورت نشانه ي اختصار به کار رفته باشد.
مثال: ادب سرمايه ي زندگي است. مثال : ابن سينا متو لّدد سال 428 ه.ش.
2- ويرگول 1- به جاي مکث کوتاه 2- بين چند کلمه که اسناد واحدي دارد. 3- دو طرف واژه ي نقش دستوري بدل مي آيد. 4- بعد از منادا مي آيد. 5-ميان عبارت ها يا جمله هاي غير مستقل
مثال : اگر درس بخواني ، موفّق مي شوي. خدايا، کمکم کن. مثال : من شهر باران ، رشت ، را دوست دارم.
مثال : او درس خوان، باهوش ، مودّب و عاقل است. مثال : او با تلاش بسيار، راه پيروزي را پيدا کرد.
3- دو نقطه 1- قبل از نقل قول مي آيد. 2- هنگام بر شمردن اجزاي يک جيز مي آيد. 3- براي معناي يک واژه
مثال : صاحب نظران آموزشي مي گويند : شرط درست نوشتن ، درست فهميدن است.
مثال نغز : نيکو مثال : آثار سعدي عبارت اند : گلستان ، بوستان و کلّيات.
4- گيومه1- سخني که به طور مستقيم از جايي يا کسي گرفته مي شود. 2- براي نشان دادن اسامي، عناوين و اصطلاحات علمي مثال : حضرت علي ( ع ) فرمودند : " بزرگ ترين سرمايه ، فرزند صالح است. "
مثال : " مونولوگ " يک گفتار دروني است.
5- نقطه ويرگول 1- براي جدا کردن جمله هايي که از جهت ساختمان و مفهوم مستقل به نظر مي رسند ولي دريک عبارت طولاني، با يک ديگر وابستگي معنايي دارند. 2- قبل از واژه هاي مثلاً ، فرضاّ ، يعني
مثال : دانش آموز بايد درس بخواند؛ منظّم باشد و به سخنان معلّم گوش فرا دهد.
مثال : هنگام نگارش بايد خوب ديد؛ يعني دقّت داشت و هوشيار بود.
6- خطّ فاصله
1- در مکالمه ي بين اشخاص داستان ها يا نمايش نامه ها يا ذکر مکالمات تلفني، در ابتداي جمله و از سر سطر به جاي نام گوينده مي آيد.
2- به معني " تا " است.
3- دو طرف جمله ي معترضه مي آيد.
4- هرگاه کلمه اي در آخر سطر نگنجد، با قرار دادن يک خطّ فاصله بقيّه ي آن را در سطر بعد مي نويسم.
مثال : قطار رشت – تهران حرکت کرد. مثال : سعدي – که خدايش بيامرزد - در قرن هفتم مي زيست.
7- سه نقطه 1- براي نشان دادن جملات و کلمات محذوف
مثال : عشق ؛ يعني زندگي ، محبّت ، کار و . .
8- علا مت سوال 1- در پايان جملات پرسشي مي آيد. مثال : آيا تا کنون معني تلاش را فهميده ايد؟
2- براي نشان دادن مفهوم ترديد و استهزا ( = مسخره کردن ) مي آيد.
منبع: rasekh-navard
درباره این سایت